#رقاص_های_شیطون_پارت_70


نگاهم كشيده شد سمت شروين و ملينا ..... پوزخندي زدم و تو دلم گفتم:واسه من عاشقي اما واسه غريبه ها ه*و*س باز

سري از روي تاسف تكون دادم.....اسم گروهمون رو خوندن ..... همراه بچه ها رفتيم روي صحنه .... مردم دست ميزدن هوار ميكشيدن خلاصه بدجوري رو اعصاب بودن

شروين جلوتر از همه قرار گرفت هه بلاخره سرپرسته ديگه ..... ملينا كنار دستش و به ترتيب اميد و دانيال كه خيلي كم پيدا بود به همراه سپيده و ساناز و مهدي سامان ايستادن سوگل و سيمين و كيلا و من هم پشت سرشون

اول از همه گروه پاپ كورن شروع كرد واقعا تحسين برانگيز بودن

هيچوقت ناعادلانه درباره ي گروه ها قضاوت نكردم

نوبت ما شد فك ميكردم رقصي رو انجام ميدن كه تمرين كرديم اما اينطور نبود رقص عوض شده بود

پوزخندي زدم و گوشه اي ايستادم .... همونطور كه شروين گفته بود من نبايد ميرقصيدم حتي رقص منم تغيير داده بود

اينگار من فقط نقش يه عروسكو دارم ...... ازش متنفرم هم از اون هم از اون دختره ي ايكبيري

دست به سينه بهشون خيره شده بودم ..... به رقص ملينا خيره شدم واقعا اتضاح ميرقصيد و داشت همه تلاشمون رو خراب ميكرد حتي شروين و بقيه هم متوجه شده بودن اما نميتونستن بياستن

ساناز اومد سمتمو كنار گوشم گفت:سيما توروخدا يه كاري بكن همه چي داره خراب ميشه

شونه اي بالا انداختم و گفتم:به من مربوط نميشه من ديگه سرپرست گروهتون نيستم

خواست چيزي بگه كه دستمو گرفتم جلوي دهنشو گفتم:برو به سرپرستت بگو يه كاري بكنه

نگاهي بهم انداخت و از كنارم رد شد ..... بازم منتظر شدم تا شايد رقصشون درست شه اما هر لحظه بدتر ميشد

ديگه واقعا طاقتم تموم شده بود .... رفتم سمت دي جي و گفتم:يه ميكروفن بهم بده و اين اهنگ رو قطع كن و مطابق اين آهنگ(Party Never Ends)موزيك رو بذار

سري تكون داد و آهنگ رو عوض كرد و مكروفن رو بهم داد

همه ايستاده بودن ... سري تكون از روي تاسف براشون تكون دادم و مشغول خوندن شدم:


romangram.com | @romangram_com