#رقاص_های_شیطون_پارت_66
از جاش بلند شد و روبروم ایستاد ..... لبخندی بهم زد و گوشه ی لبمو بوسید و کنار گوشم گفت:خانوم ترسوی من نترس میدونی که هر وقت تو بخوای من اینکارو میکنم نه بدون اجازه ی تو چون برام ارزش داری خانومی
لبخند محوی زدم و گفتم:ممنونم که انقدر خوبی ....
"
مشتی به سینم زدم و گفتم:لعنت به من ... لعنت به من که عاشقت شدم نامرد
هندزفریمو برداشتم و گذاشتم تو گوشم و آهنگ مورد نظرمو انتخاب کردم
آهنگ شروع شد
دستمو گذاشتم روی چشمام و زیر لب خوندم:
از این خیابونا هر وقت رد میشم
دیوونه تر میشم بی حد واندازه
باور کن این روزا هر چی که میبینم
فکر منو داره یاد تو میندازه
از این خیابونا حیرون و سرگردون
هر روز رد میشم
فک می کنم کم کم دیونه بازی رو
دارم بلد میشم
انگار قدمام به این خیابونا
romangram.com | @romangram_com