#پرنسس_مرگ_پارت_106
از جام بلند شدم و خواستم تله پورت کنم ولی نتونستم.بازم سعی کردم ولی نشد:
من:نمی شه!
رایان:چی نمی شه؟
من:تله پورت! نمی تونم انجامش بدم!
رایان:ضعیف شدی واسه همین نمی تونی درست از نیروت استفاده کنی!دستتو بده به من! خودم می برمت!
دستمو گذاشتم لای دستکش سیاهش و بعدشم ناپدید شدیم.برگشتم به اتاق:
رایان:رو تختت دراز بکش.هروقت حس کردی حالت داره خیلی بد می شه توی ذهنت اسممو صدا بزن.زود میام!
من:باشه.
رایان:خوبه.
اینو گفت و از در خارج شد و منو تنها گذاشت. به گفتش عمل کردم و روی تخت به پهلوی راست خوابیدم.هنوز تب نداشتم اما سرگیجم بیشتر شده بود.کم کم حالت تهوع هم بهش اضافه شد.هجوم محتویات معدم به دهنمو حس کردم.افرا رو صدا زدم:افرا!
زود ظاهر شد:بله بانو!
romangram.com | @romangram_com