#پارک_پارت_63


- منو چجوری دیدی؟

- هیچی.دیدم یه خانوم خوشگل این وسط هاج و واج وایساده،گفتم برم به دادش برسم.

سرمو انداختم پایین که سرشو فرو کرد تو موهام و نفس عمیق کشید.

چون سرش روی سرم بود نتونستم سرمو بیارم بالا.پس در همون حالت گفتم:

- چیکار میکنی ارشیا؟

- موهات چه بوی خوبی میده.

دوباره نفس عمیق کشید.

- عطر زدم لا به لاش.

الان که دقت میکنم میبینم چقدر این ارشیائه گندس.قد فکر کنم 190،بازو این هوا،هیکل ورزشکاری ولی نه از این آمپولیا.معلوم بود زحمت کشیده واسش.هیچی خلاصه احساس فنچ بودن بهم دست داده بود.تا حالا به هیکلش دقت نکرده بودم.تیپشم خوب بود.دو طرف موهاش که خالی بود و وسطشو مرتب درست کرده بود،یه کت و شلوار مشکی پوشیده بود با پیرهن خاکستری و کروات مشکی.در کل میشه گفت عالی بود.آهنگ که تموم شد و چراغا روشن،تازه عسلو دیدیم که با تعجب میومد سمتمون.یخورده منو نگاه کرد،یخورده ارشیا رو،یخورده دستامون که تو هم قفل بود،بعد انگشت اشارشو گرفت سمتمون و گفت:

- شماها همدیگرو میشناسید؟

دهن باز کردم یه چیزی بگم که ارشیا زودتر از من گفت:

- آره.ما خیلی وقته با هم دوستیم.

همونجور با دهن باز برگشتم سمتش که دستمو فشار داد یعنی ضایع نکن.عسل رو به من گفت:

- آره؟

لبخند زورکی زدم و گفتم:

- آره.

دارم برات ارشیا خان.عسل که رفت،گفتم:

- یعنی چی؟

- چی یعنی چی؟

romangram.com | @romangram_com