#نگهبان_آتش_پارت_98

وادامه حرفش باصدای لیلی قطع شد

-کافیه ..حق با آقا تاویاره

کتم رو از دستاش جدا کردم و درست مقابل اون روباه ایستادم

-خوب گوش کنید ببینید چی میگم

خونسرد نگاهم کرد

-من تاویار کامیاب هستم واز این که کسایی که منو نمیشناسن به اسم صدام کنن خوشم نمیاد.. فکر می کنم بهتره که این موضوع رو همین الان گوشزد کنم.. گرچه که فکر کنم شما منو باور ندارین پس کار ما همینجا تمومه..

نریمان باز خواست کاری کنه که با اشاره ی دست لیلی ایستاد و پوف کشید..

-شما خواستید و من الان اینجام..

خیره نگاهم میکرد.. دنبال چی بود؟ این سکوت رو نریمان شکست:

-مطمئنا اونقدر احمق نیستی که با ما بازی کنی.. مامیدونیم اینجا یه چیزی هست.. اون کجاست؟

عصبی بود.. ازچی؟ اصلا مهم نبود.. حتما به خاطر این که با اون حرفی نزدم..

-باتوام نکنه مارو الاف کردی؟

همون طور که سیگارم رو گوشه لبم میذاشتم و با فندک روشن میکردم رو به نگاه های چندش آور لیلی که الان وسط اتاق ایستاده بود گفتم:

-من فقط باکسی که ازم درخواست کرده حرف میزنم.. بی واسطه..

وبه نریمان که کنارم ایستاده بود نگاه کردم.. موهای بلندشو پشتش بسته بود.. ابروهای پرپشتش به شدت در هم گره خورده بود و همه ی این ها ازش یک فرد جدید می ساخت.. همونی که من می خواستم.. این زن، تماما چشم و گوش بود.. نمیدونم توچشمام چی دید که بهم حمله کرد و باز یقه کتم رو به چنگ گرفت با نفرت و تحقیر نگاهش کردم دست خودم نبود من هیچ حسی جز این نداشتم.. رگ نبض دار پیشونیش از نگاه تیزبینم پنهان نموند تند و عصبی نفس میکشید..اما من آروم بودم اونقدر که نه عقل و نه احساس قانع نمیشد.. من مثل یک بیماری آروم بودم.. حتی برای خلاص کردن خودم دستم رو بالا نیاوردم.. سیگار گوشه ی لبم می سوخت.. به نریمان نگفته بودم تا همین عکس العمل رو ازش ببینم.. همه ی حرکاتش واقعی بود و این حرص از بی خبری سرچشمه می گرفت.. شاید هیچوقت فرصت توضیح دادن پیدا نمی کردم اما مهم نبود... صداش ازحرص میلرزید..

-وای به حالت اگه بازیمون داده باشی..

این حرفش عین حقیقت بود.. داشتم باهاشون بازی می کردم.. با اینکه نریمان جزو بازی من نبود اما اون این فکر رو می کرد.. انگار فراموش کرده بود من هیچوقت زیر قولم نمیزنم..

هنوز سیگار روشن گوشه لبم بود که از لبم جدا شد:

به راست سر کج کردم لیلی بود حالا سیگارم بین لبای سرخ اون قرار داشت اخم کردم..


romangram.com | @romangram_com