#نسل_عاشقی_پارت_39


****درست یک سال بعد****

با حس حالت تهویی بلند شدمو رفتم دستشویی فک کنم مسموم شدم اخیش دانشگاه دیروز تموم و قبول شدم شد بعد از خوردن صبحونه خواستم برم تو حال که دوباره حس کردم میخوام بالا بیارم تند رفتم دستشویی بعد از چند دقیقه اومدم بیرون

یس هورااااااا اینم از دکترا الانکه رو هوا بزنن منو همون لحظه گوشیم زنگ خورد

بیا گفتم ها بابا اه اینکه پشس

من-سلام بر خرمگس معرکه

پشه+سلام مگه پشه نبودم

من-خو حالا شدی خرمگس روشی امشب با داداشم پاشین بیاین اینجا

راستی ی سال پیش داداشیم ازدواج کرد ی هفته بعد از عروسی ما اون شب خیلی خوشتیپ شده بود البته روشنا هم خوب شده بود یعنی خوب که نه عالی شده بود

پشه+الو کجایی ی ساعته دارم صدات میکنم

من-هیچی همینجام خوب کاری نداری

پشه+نه برو به سلامت مگس

تا اومدم رگباری ببندمش قطع کرد توله

خو پاشم برم بیمارستان از حالت تهو دارم میمیرم

ی تیپ سرمه ای زدم جون شوما حال گفتن ندارم خودتون بحدسین

رفتم مطب یکی از دوستام که پزشک هس

من-سلام بر دوست خودم یسنا خانوم خوبی

یسنا+سلام مهلا جونم خوبی ممنون خوبم چی شده اومدی به من سر بزنی نکه راه گم کردی

تمام قضیه رو براش گفتم و گفت

یسنا+برو ی ازمایش بگیر و بیا همین الان

من-اتفاق بدی افتاده

یسنا+نه نترس زود بیا چون میخوام زود جواب رو بگیری راستی مسعول ازمایشگاه یکی از دوستامه بگو خانم سعدپور گفتن همین الان ازمایش رو اماده کنین

من-باشه

رفتم ازمایش گرفتم و بردم پیش یسنا


romangram.com | @romangram_com