#ننه_سرما_پارت_17
_دوم!دوم!
«گوشي رو گذاشتم و در آپارتمان رو باز کردم که يه خرده بعد آسانسور تو طبقه ايستاد و درش باز شد و ژيلا با دو تا جعبه پيتزا و سه چهار تا جعبه ي کوچيک ديگه و يه کيسه نايلون که توش نوشابه بودن ازش اومد بيرون!
پریدم طرفش و محکم بغلش کردم ! دستاش گیر بود و نمی تونست کاری بکنه! اشک از چشمام اومد پایین!
یه خرده که گذشت ولش کردم و رفتم عقب و نگاهش کردم!زیاد فرق نکرده بود! مثل همیشه شیک و تر تمیز! اونم نگاهم می کرد!نمی دونم کدوم مون جا خورده بودیم! احتمالا اون! می فهمیدم که کمی شکسته شدم !
_ژِیلا؟! این واقعا تویی؟!
_اینا رو بگیر!
«جعبه ها و کیسه رو داد به من و بعد محکم بغلم کرد و صورتم رو بوسید و بعد رفت عقب و گفت»
_این به اون دَر!
«دو تایی زدیم زیر خنده و بردمش تو آپارتمان و در رو بستم و گفتم»
_به خدا بارو نمی کنم که تو اینجایی! نمی دونی چقدر دلم برات تنگ شده بود!
_از جواب تلفن دادنت معلوم بود!
«جعبه ها رو گذاشتم رو میز و یه مرتبه زدم زیر گریه! اونم زد زیر گریه و بغلم کرد و گفت»
_می خوای بعد از این مدت که همدیگرو دیدیم عزا بگیریم؟!
_نه! اما دست خودم نیست!
_مونا! باید قبول کنی که این اتفاق پیش اومده!
«از بغلش اومدم بیرون و گفتم»
_آره،راست می گی!
_بعد از تو مامانم تلفن کرد! جریان مامانتم گفت.خدا رحمتشون کنه! خیلی خیلی آدمای خوبی بودن! اما نباید رفته ها رو آورد تو خونه و باهاشون زندگی کرد! این یعنی مرگ! مرگ روحی زنده ها!حالا بیا بشین و برام تعریف کن که چیکارا کردی و چیکارا نمی کنی!
_تو بشین تا یه نسکافه برات بیارم بعد!
«روپشش رو در آورد و داد به من و رفت تو سالن نشست و گفت»
_آپارتمانت خیلی قشنگه! کِی اومدین اینجا؟
_بعد از فوت مامان.
«رفتم تو آشپزخونه و نسکافه ها رو درست کردم و برگشتم تو سالن و بهش تعارف کردم که فنجونش رو برداشت و گفت»
_زیاد فرق نکردی!
_چرا،اما تو نه! من شکسته شدم!
_یه هفته بهم وقت بده بعد بگو!
«خندیدم و گفتم»
_کار از این حرفا گذشته!
_پس خدا رحمتت کنه! چرا به من زنگ زدی؟! می زدی پزشک قانونی!
_اتفاقا اگه شماره ت رو پیدا نمی کردم شاید می زدم همونجا!
« نشستم که گفت»
_اینجا اجاره س یا مال خودته؟! یعنی می خوام بدونم مشکل مالی داری یا نه؟!
_نه،ندارم.ممنون!
_اینطوری با من حرف نزن ! به من بگو وضع مالی ت چه جوریه! من اومدم! دیگه م نمی رم ! هستم تا آخر!
«بلند شدم و دوباره بغلش کردم و گفتم»
_نه به خدا ! خوبه! اینجام مال خودمه! یعنی ارث بهم رسید دیگه!اینجا و یه آپارتمان دیگه!
_اجاره ش دادی؟!
_آره،دارم دنبال حقوق شم می رم،شاید درست بشه.
_خب ! خوشحال شدم.هر چند فرقی نمی کرد!انقدر دارم که دست دوست قدیمی م رو بگیرم!
_تو همیشه خوب بودی دیگه!
_توام! دیگه بعد از تو هیچکس برام تو نشد!
_برای منم همینطور!
_حالا بگو ببینم کسی رو داری؟
_نه!
_گم شو چاخان نکن!
_نه به جون تو!
romangram.com | @romangram_com