#نغمه_عشق_پارت_42

شماره رو بهش دادم و گفتم:

_من امروز ساعت 3 پرواز دارم،دارم می رم تهران.نامزدیه دوستمه.

امید:کی برمی گردی؟

_شاید سه چهار روز دیگه.

امید:منتظرتم.اومدی بهم زنگ بزن.

_باشه.

امید:بری اونجا دلم خیلی برات تنگ می شه.

_دل منم برات تنگ می شه.

امید:قول می دی زود برگردی؟

_قول می دم.

امید:یه احساس خیلی خوبی دارم احساس می کنم خیلی خوشبختم. نغمه خیلی دوستت دارم.

_از امروز انتظار روزی رو می کشم که با هم ازدواج می کنیم.

امید :یعنی می شه؟

_چرا نشه؟حتما می شه.

با هم خیلی صحبت کردیم دلمون نمی اومد تلفن رو قطع کنیم،بالاخره هر دو رضایت دادیم و تلفن رو قطع کردیم.چرا دستام می لرزه؟من به آرش خیانت کردم؟خب معلومه ولی دست خودم نبود.بلند شدم و یه چیزی برای خودم درست کردم و خوردم بعد لباس پوشیدم که دوباره تلفن زنگ زد، امید بود گفت:

_دوباره سلام.

_علیک سلام.

امید:ببخشید که مزاحمت شدم.راستش با خودم گفتم اگه اجازه بدی من تا فرودگاه همراهیت کنم.

_باشه تو ماشین داری؟

امید:آره فقط...

فهمیدم چی می خواد بگه گفتم:

_یادداشت کن.

چرا آدرسو بهش دادم؟اصلا دست خودم نبود.

یادداشت کرد و گفت:

_من تا نیم ساعت دیگه اونجام.

_باشه.

لباس پوشیدم و منتظرش شدم چرا آدرس مو به امید دادم؟اون که یه مرد غریبه است.ولی مهم نیست.مهم اینه که من دوستش دارم.صدای اف اف بوی امید رو آورد.در و براش باز کردم اومد تو.اول توی خونه نمی اومد ولی بهش گفتم:

-بیا تو می خوام برات چایی بیارم.

آروم اومد تو و روی مبل نشست،براش چایی آوردم برداشت و گفت:

_ممنون.

روی یکی از مبل ها نشستم و گفتم:

_منم ممنونم که اومدی دنبالم.

امید:منم ممنونم که بهم اعتماد کردی.

چیزی نگفتم نگاهی به دور و بر کرد و گفت:

-اینجا رو اجاره کردی؟

_آره بابام برام اجاره کرده.هر ماه هم اجاره رو به حساب صاحب خونه می ریزه.

امید:جای خیلی قشنگیه باید اجاره اش بالا باشه.

_نمی دونم.

امید:شما پولدارین؟


romangram.com | @romangram_com