#من_پلیسم_پارت_95

بغل هم نشستیم و فربد دستشو انداخت دور شونه ام.نمیدونم این چرا امشب این ریختی شده بود.عجیب میزد!





منم بین دو تا حس گیر کرده بودم.از یه طرف این حس خوشایند لعنتی که نمیدونم از کجا اومده از یه طرفم معذب بودم.تا حالا انقدر نزدیک یه مرد نبودم.همش فربد بود که نزدیکم میشد.مثل اون موقع تو اتاق مطالعه!!!!

شاید باید باز بشونمش سرجاش!!

مستخدم واسمون گیلاسای مشروب آورد.

تو این دنیا از دوتا چیز به شدت نفرت دارم.یکیش همین مشروب لعنتیه.یکیشم سیگاره.

نمیدونم تو این رمانا که مینویسن بوی سیگار با عطرش قاطی شد و لذت بردیم و ...اه اه...بوی سیگار با کلی گل و گلابم قاطی شه واسه من مزخرفترین بوی دنیاس!!

مجبوری یه گیلاس برداشتم.بدبختی اون دورو برا گلدون ملدونم نبود عین فیلما خالی کنم روش.امیرم پشتم وایساده بود.فکر نمیکنم فهمیده باشه چه خبره.

فربد لیوانشو کوبوند به لیوانمو گفت:نوش

منم گفتم :نوش.

چه میدونم منظورش چیه ولی انگار زیادم نامربوط نگفتم.خندید و سرکشید.حناق گرفته چه جوری این زهرماریو میخوره.آخه علاوه بر نجس بودنش کلی واسه بدن ضرر داره.این چه کاریه آخه؟!

منم تا هواسش پرت بود لبمو گذاشتم سر لیوان و یه کم کجش کردم که انگار دارم میخورم.اون مایع مزخرف نرسیده به لبم برگشت.اگه میخورد به لبم همونجا هی تف میکردم آبروم میرفت!

دیدم کسی هواسش نیست خیالم راحت شد.فربد خودشو چسبوند بهم و دم گوشم گفت:افتخار میدی برقصیم خانومی؟

اه اه انقدر ازینایی که میگن خانومی بدم میاد!یه کلمه تکراری حال به هم زن!!

حالا اون هیچی بوی گند دهنشو چه جوری تحمل کردم و غش نکردم خدا میدونه!!!!

لبخند زدمو قبول کردم.بهتر از چسبیدن و تظاهر به مشروب خوردن بود.یه خورده هنر دست الی و کتی رو به نمایش میزاریم!!!

اونم جلو چش هیز یه مشت مرد ونامرد!

بلندم کردو رفتیم وسط.

فربد به دی جی اشاره کرد و یه چیزی گفت که نفهمیدم .چند لحظه بعد صدای آهنگ خیلی قشنگی اود و دورمون خالی شد.

romangram.com | @romangram_com