#من_پلیسم_پارت_72
امیر گفت:خیلی خب.بیا.باید باهم حرف بزنیم.
دستشو به حالت بفرمایید رو به در بیرون نشون داد.منم راه افتاد.عین مرغ و خروس ما جلو بودیم ج.جه هامون پشتمون جیک جیک کنان میومدن!
رفتیم تو محوطه پوشیده از برف.یه ذره جلوتر همون جایی که در ورودی بود پر از درخت بود.درختای لخت از برگ و پوشیده از برف.
ما رفتیم لابه لای درختا و جوجه هامون محاصره کردن اونجا رو!
رفتیم سمت یه آلاچیق که اگه دقت نمیکردی اصلا متوجهش نمیشدی.روش پر از برف بود.
نشستیم.قبل از هر حرفی چند نفر اومد یه میز آهنی آوردن و توش هیزم ریختن و روشنش گردن.یه خورده گرم شد.
فربد گفت:خب.میدونم خسته ای ولی از هرچی بگذریم سخن کار خوشتراست!
خاکبرسر ضرب المثلم بلد نیست!
_هرچی باشه اصلا واسه همین دعوتت کردم.
با بیحوصلگی گفتم:خب؟
خندش گرفت ولی کنترلش کرد:باید واسم برقصی.درسته که تعریفتو شنیدم ولی خب...شنیدن کی بود مانند دیدن!؟
تو اون هیرو ویری تعجب و ترس و استرس و اضطراب با خودم گفتم چه عجب ضرب المثل درست گفت!
گفتم:چی؟
_بابا مگه چیز عجیبی پرسیدم؟میگم واسم برقص.میخوام همه هنرتو ببینم.میدونی که دخترا هرچی خوشگلتر برقصن مایشون بیشتره؟
من خوشگلا رو جدا میکنم واست میارم.توام خوشگل یادشون بده خوشگل برقصن!
اه چقد خوشگل خوشگل میکنه!
داشتم تو دلم عزاداری میکردم که گفت:خب پاشو دیگه!
_وا....ببخشیدا ولی حالت خوبه؟من الان پاشم واست رو هوا برقصم؟یکی ببینه میگه این خله وااسه خودش حرکات موزون میره!
_اکی بریم تو سالن میگم برات موزیک بزارن!
romangram.com | @romangram_com