#من_پلیسم_پارت_65

رفتم سمت کیف دستی اسپرتم.کیف آرایشمو برداشتم و دوباره رفتم تو دستشویی.آخه یه اتاقک داشت مخصوص آرایش.یه آیینه بزرگ میز کوچیک دورتا دور آیینه کلی چراغ با یه صندلی نرم و قشنگ....کل ست چوبی بود.

نشستم پشتشو درسایی رو که از کتی یاد گرفته بودم رو خودم پیاده کردم.

چی شدم ....به به...

کارم تموم شد و اومدم بیرون.از نبود امیر استفاده کردم و کلاهمو برداشتم.کش سرمو باز کردمو دستی لای موهای رنگ شدم کشیدم....آخ آخ خارش گرفته سرم زیر این بافتنیه!

شونمو از کیفم در آوردم و موهامو شونه کردم.دوباره با کش بستمشو با کلی عزاداری دوباره کلاهمو سرم کردمو رفتم بیرون.

امیر جلو در کشیک میداد.گفتم بریم.

یه نگاه خریدارانه کرد و لبخند زد گفت :بریم

داشتیم از پله ها پایین میرفتیم دم گوشم گفت :روز اول که تو اتاق سرهنگ دیدمت فکر نمیکردم یه روزی این شکلیم ببینمت!

ناخودآگاه اخمام رفت تو هم.حرف بدی نزد ولی نمیدونم چرا یاد قیافه قبلیم میوفتم اعصابم خورد میشه.

اه زد تو پرم!

رسیدیم سالن دیدم اخمای فربدم تو همه.هرچی فکر کردم که چه اتفاقی ممکنه افتاده باشه به جایی نرسیدم!

رسیدیم سالن دیدم اخمای فربدم تو همه.هرچی فکر کردم که چه اتفاقی ممکنه افتاده باشه به جایی نرسیدم!

رسیدیم پیشش.گفتم:واقعا عالی بود فربد خان.مرسی از سوئیت زیبات.

سریع چهرش تغییر حالت داد.خندید:خواهش میکنم بانو.شرمنده که به پای اتاق زیبای شما نمیرسه.

وا این اتاق منو از کجا دیده؟

فربد اچازه فکر بیشتر نداد:خب با عصرونه چطورین؟بعدشم بریم سراغ سورتمه؟هوم؟

آخ جــــون سورتمه من عاشق تیوپم!!!!!

ذوقمو کم کردم:عالیه....من شیر قهوه میخورم

رومو کردم سمت امیر:امیر تو چیزی میخوری؟

امیر متواضعانه سرشو تکون داد:ممنون خانوم.هرچی شما بخورید.

romangram.com | @romangram_com