#من_پلیسم_پارت_6


رسيدم خونه....هيچ صدایى از اطراف ساطع نميشد!!!!

-مامان.....نيستين؟

.مامانم از آشپزخونه اومد بيرون:سلام دخترم...خوبى؟؟؟خسته نباشى!

جانممممممممم!!!!!!!!سر مامانم نخورده جايى؟

به جون شما تاحالا سابقه نداشته!!!!!

-مرسى....شما خوبين؟

-اره عزيزم.برو لباستو عوض کن که يه عصرونه مخصوص قهرمانا واست درست کردم!!!!

آهان.....اين اثرات همون توجيهس!!!چه کار بلده اين سرهنگ!!!!

يادم باشه ازش تشکر کنم!

رفتم لباسمو عوض کردم و نشستم پيشش.

-رئيست ميگفت ممکنه چن وقت خونه نياى.......دلم واست تنگ ميشه!!!!.

نه بابا!!!اين حرفاى سرهنگ چقد تاثير گذار بوده ما خبر نداشتيم!!!!!

-لبامو با زبونم خيس کردم و با صدايى که بهت توش کاملا پيدا بود,گفتم:منم دلم تنگ ميشه مامان.





-رئيست ميگفت ماموريتت خيلى مهمه!

قراره کشورتو نجات بدى ...خيلى خوشحالم که دخترم قهرمان شده..

سعى کن اين يکى ماموريتتو مثل قبلى خوب انجام بدى...

رئيست گفت اگه موفق بشى ارتقاء درجه ميگيرى...


romangram.com | @romangram_com