#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_72
-ولنجک
+رفته بودی اونجا چیکار؟
خدایا شاهد باش اگر زدمش تقصیر خودشه!!!
-هواخوری،حالام بِول خوابم میاد
+ایــــــــــــــــــش
-زهرمارو ایش
دوباره باهاش کل کل کردم و رفتم اتاقم و بعد باهمون مانتو شلوار بیهوش شدم....
+رائیکا زنده ای؟
-آره
هنوز چشمام بسته بود اما معلوم بود مامانه چون فقط اون اینجوری با من حرف میزد
+چقدر میخوابی ساعت…
پریدم وسط حرفش:سه ی بعد از ظهره!
+خوب
-به جمالت مانی،برو بذار بخوابم...دیشب تا نزدیکای ساعت شش با رها بیرون بودم
+اینو میدونم هانا گفت
-ای دهن لق!!!
+چی گفتی؟؟بلندتر بگو
-هیچی؛حالا که میدونید واسه چی اومدین اینجا
+دیشب واسه چی رفتین بیرون؟
-ای بابا؛مادر من رها دِپ بود رفتم بگردونمش
romangram.com | @romangram_com