#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_50
+خوب آره کیه؟؟
-بی افمه!!!!
این از اون حرفای خرکی بود که من ارادت خاصی بهشون داشتم...برام جالب بود که هامان چرا باید همچین سوالی ازم بپرسه .....
هامان:راستی فکر نکنی که برام مهمی ها ،اصلا من فقط کنجکاو شدم!!!!چون بهم شباهت میدادین!!!!
این از اون حرفا بود و من به هرکی شباهت میدادم الا پرهام...
+آی کجایی دختر؟!؟!
-بله؟؟؟؟
+میگم نقشه چیه؟؟؟
-ببین بهت میگم ولی وای به احوالاتت که خرابکاری کنی...پدرتو در میارم
+بگو
-من هفتا ترقه دارم که با بچه ها به ترتیب از من شروع میکنیم به زدنشون
+پس ترقه من ؟؟
-هفتا بیشتر ندارم
داشتم مثل چی دروغ میگفتم!!!داشتم خیلی هم داشتم ولی این آخرین راهم برای پروندنش بود
+باشه مشکلی نیست،من با تو میام
-فکرشم نکن اوکی؟؟
+باشه...اومد بره ....اه پسره ی لوس ...دستش رو گرفتم
-باشه من و رها با هم میریم تو جدا بیا ....
+من اولین بارمه خراب میکنم با تو میام....
داشتیم میرفتیم طبقه بالا که کسی به ما شک نکنه که کار ما بوده!که مامان تو راه پله منو دید
romangram.com | @romangram_com