#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_45


ترلان:سلام،بگو ببینم چی شد ؟؟بهش گفتی کی هستی؟؟؟

-بیعشور میدونست من کیم داشت دستم مینداخت

یک نگاه به تریپ بچه ها رفتم،همه مثل هم لباس پوشیده بودن یعنی در اصل مثل رها

-دوباره شما هماهنگ کردین؟؟؟؟

رومینا:به کوری چشم تو آره

رها:آخیش دلم خنک شد،بالاخره یکی پیدا شد که تونست روی تو رو کم کنه

-کی گفته رومو کم کرد؟!ضایع نشدم همین چند روز پیش...

رها:منظورش دوروز پیشه!!

-کوفت...آره دوروز پیش توپاساژ بهم گفت زشت اما امشب حرفش رو پس گرفت

یانا:حالا ولش بیا بریم یک رقص مشت بریم حالت خوب شه!!!

-پایم ناجور،بریم

رفتیم وسط و داشتیم بیشتر مسخره بازی در میوردیم که بوی عطر که اونجا بود بهم حس بدی داد و مجبورم کرد برم رو حیاط.....

رفتم نشستم رو تاب فلزی و داشتم آروم تاب میخوردم که صدای خره آرامشم رو فرستاد هوا:نکنه از فرط ضایع شدگی قطع زندگی کردی؟؟؟

-ارواح عمت ،بِجم بینیم باووو!!!!!

نمیدوپم چه ربطی داشت ولی اون لحظه فقط همین به فکرم رسید

+میگم کم نیاری یک وقت ها!!!

-خیالت راحت خره.....

+عمته!!!!

سوتی تا چه حد؟!؟!یک لبخند ناز رفتم:عمم مادرته!!!

+منظورم اون یکی عمته!!!

-خاله داری؟!؟!



romangram.com | @romangram_com