#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_39


آترین:سلام کجایی؟؟؟

-کافی شاپ،پایین پاساژ

آترین :باش الان ما هم میایم....





چند دقیقه بعد آتی و خره سر وکلشون پیدا شد؛با چند تا کیسه ای که دستشون بود معلوم بود خرید کردن ....دستم رو گرفتم بالا تا ما رو ببینن که تقریبا همه ی دخترا کافه که داشتن اون دو تا نره غول رو نگاه میکردن چرخیدن سمت من....

اون شب با آرامش شام رو خوردیم .....

هامان:رائیکا شماره رها رو بده!!!

چشمام شده بود اندازه سکه ده تومنی...یعنی خوشم میاد دیروز فقط یک بار رها رو دیده....

-اولندش کشمش دم ،دومندش چقدر تو پورویی،سومندش فکرشم نکن،چهارمندش....

هامان:وای سرم رفت چه خبرته؟؟؟یا بده یا نده

-معلومه که نمیدم،پسره دختر باز

+به تو چه که من دختر بازم...

-بیشعورم هستی...

هامان:از تو بیش تر نه

-بابا با ادب

آترین:آهای شما دو تا چی میگین؟؟

منو هامان:تو چی میگی؟؟؟

با این حرفمون دوباره این هانای خوش خنده زد زیر خنده

-هه هه رو آب بخندی

هانا:وای شما خیلی باحالین ،رفتارتون کپ همه

بعد این حرف هانا منو هامان یک نگاه بهم انداختیم:کجای ما مثل همه؟؟؟

romangram.com | @romangram_com