#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_1
اه آخه الان چه وقت پنچر کردن بود؟
ترلان :چی شده رائی؟
_رائی و کوفت،هزار بار بهت گفتم ر ا ئ ی ک ا
ترلان:حالا هر دوشون یک خرن ها!!!
_تری فقط سه ثانیه فرصت داری در ری،والا از رو زمین محوت میکنم !ترلان رفت تو ماشینBMWسفیدم و درو بست،تا اومدم درو باز کنم قفل رو زد...
-آخرین بارت باشه حالام بیا پایین...اصلا حوصله کل کل باهاش نداشتم،ماشینو روشن کرد و یکم شیشه رو داد پایین
ترلان:جون داداش خوشکلت قسم ؟
-من واقعا نمی دونم چرا همه چی ختم میشه به آترین؟و البته جهت اطلاعت داداش من قصد ازدواج نداره!
+ایش، با بیست و سه سال سن بچه های مردم دوتا بچه دارن اون وقت داداش تو...
_حالا دخترای مردم با بیست و یک سال سن هم زنشونن!
+زرشک ،حالا به جای زر زر کردن یه زنگ بزن به آترین
_کشمش دم داره،آترین آقا
+بشین بینیم باو
-یک لحظه خفه........
آترین:سلام جانم؟
این با من بود؟!؟!؟!آیا؟!
-سلام،با منی؟!
+تویی رائیکا؟
-نه روح عمم....داداشی جونم«اینو با یک لحن فوق العاده لوس گفتم»
آترین:خر شدم بگو
تو دلم گفتم خر که بودی،ولی شرایط یک جوری ایجاد میکرد که هیچی نگم
-راستش پنچر کردم،همین
romangram.com | @romangram_com