#لحظه_های_عاشقی
#لحظه_های_عاشقی_پارت_62
- من : چشم عزيزم ، حالا ديگه برو
- مائده : خداحافظ
- من : خدانگهدارت
وقتي مائده سر جلسه رفت منم به سمت دانشگاه حركت كردم . خداروشكر اين يكي هم خوب دادم . فردا جمعه بود !
- پونه : دستش درد نكنه ، سوالارو راحت طرح كرده بود !
- من : خودت خونده بودي !
- پونه : بعلــه ... اونكه صد البته
- من : مائده امروز كنكور داشت
- پونه : خب ان شاء الله كه عالي بده
- من : ان شاء الله
- پونه : احتمالا امتحانشون كم كم داره تموم ميشه
- من : آره ، مي خوام برم كه وقتي از جلسه مياد پيشش باشم
- پونه : خب ما مي رسونيمت !
- من : نه ديگه ، خودم مي رم
- پدرام : سلام راحله خانم
- من : سلام ، خوبيد ؟
- پدرام : ممنون
- پونه : پس علي آقا كجاست ؟
- پدرام : رفت خونه
romangram.com | @romangraam