#رمان_خدا_عشق_را_واسطه_کرد
#رمان_خدا_عشق_را_واسطه_کرد_پارت_86
آنجلا انگار کلافه بود :
- نمیخوام ، تو سلیقه ات خوب نیست .
- تو که همیشه به سلیقه من لباس می خری حالا ایندفعه چی شده من نمی دونم !
- دوستام مسخره ام میکنن ، میگن تاپ بنفش با شلوار سبز خیلی زشته .
یکدفعه انجلا چشمش به منی افتاد که لبامو جمع کرده بودم تا نخندم ، حتی تصور دو رنگ بنفش و سبز کنار هم خیلی فاجعه اس !
دخترک چشم عسلی لجباز شد :
- فقط به سلیقه یامین لباس می خرم چون اون خیلی قشنگ لباس می پوشه و عکس هامونو که دوستام دیدن همه گفتن یامین شبیه به مدلا لباس پوشیده ، منم میخوام شبیه مدلا بشم .
کارلو نگاه عمیقی به من کرد :
- خیلی خب ، به سلیقه یامین بخر .
آنجلا دست منو گرفت و به سمت رگال تاپ ها برد ، فرانکو هم با کارلو همراه شد ،
romangram.com | @romangraam