#خیانتکار_عاشق_پارت_125

من که قبلا پسند کرده بودم به زحمت افتادی آقا!

هر چند که همیشه خوشتیپ و مرتب بود.

لبخندی زد و شیطون نگاهم کرد

_اونوقت خانم شما رائیکای بی ریخت و همیشه مریض منو ندیدی؟

پشت چشمی نازک کردم

_رائیکا که انقد خوشگله؛ نمی شه هر کسی ببینتش و باهاش حرف بزنه پس فیض ببر جناب مهندس!

و تو دلم ادامه دادم: تا یه هفته دیگه شایدم کمتر!

ولی بعدش زندم و نمی بینی

بلند شد و طی یه حرکت انتحاری و سریع بلندم کرد

_مگه قراره جایی بره؟

لبخندم رو که داشت محو می شد، تجدید کردم

_ما ازین مغازه بیخودا نیستیم جنس فروخته شده پس گرفته نمی شه، چی فک کردی؟

همونطور که عین پر کاه تو هوا نگهم داشته بود سرشو فرو کرد تو موهام

_کل دنیا هم بسیج شن دیگه پسش نمی دم

ّچند دور چرخوندم...

با وحشت جیغ زدم

_ولم کن ! من مریضم سردرم بدتر می شه.

نشست رو زمین و گذاشتم تو بغلش جدی شد و گفت:

_جواب همه ی آزمایشاتو گرفتم.

هیچیت نیست!

بیخود برای من ننه من غریبم بازی نکن، از منم سالمتری

چشمکی زد و ادامه داد

_من یه مهد کودک بچه می خوام

زمزمه کردم:

بیچاره زنت


romangram.com | @romangram_com