#خیانتکار_عاشق_پارت_124

_خوابیده بودی؟

_نه!

_خوابت میاد؟

_نه!

_حوصلت سر رفته؟

_نه!

_کاری نداری؟

رسما چپ چپ نگام کرد

_ چته تو امشب عین نکیر منکر شب اول قبر سوال می پرسی؟

شیطون نیشم باز کردم و گفتم:

_تو فرق بین یه فرشته رو با اون دوتا تشخیص نمیدی؟ بیا پایین پیش من

منتظر جوابش نموندم و روم و برگردوندم و رفتم سمت استخر .

کمی گذشت؛ نه خیر این نیومد!

یه امروز من انرژی دارم این اخلاقش سگیه!

هر چند حق داره، با کار های ضد و نقیضم دیوونش کردم.

زل زدم تو آب استخر که اخم هام رفتن تو هم، اه این منم؟

چه کج و کوله شدم...

تصویرم تو آب آروم به چپ و راست می رفت، انگار که ژلم!

زل زده بودم به آب سرمو بردم جلو که یکدفه سر خوردم سمت آب جیغ زدم، بلافاصله یکی از پشت گرفتم و کشیدم عقب که به پشت افتادم روش

و پهن سنگ فرش زمین شدیم

_تو امروز فقط می دوئی دنبال درد سر!

خندیدم و پرسیدم:

_چرا انقد دیر اومدی؟

و نگاهی به سر و وضعش کردم

_پس بگو چرا انقدر دیر کردی، خوشگل کردی...


romangram.com | @romangram_com