#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_326

_سلام شرمنده متاسفانه باید بهتون بگم اگه اینجا اتاقی ندارید باید از اینجا پاشید برید

همزمان با ویهان به سمت پسری که یونیفرم مخصوص تنش بودو بالای سرمون ایستاده بود برگشتیم ویهان ابروهاش بالا پریدو خیلی ریلکس عین پسره با یه لحن مسخره گفت:

ویهان_مطمئنی میخوایی پاشم؟آخه اگه پاشم برای تعطیلات میفرستمت تو کفن

از این طرز حرف زدن ویهان هم من جا خوردم هم پسره دیدم داره اوضاعو بدتر میکنه به خاطرهمین به جای ویهان من بلند شدم و روبه روی پسره ایستادم لبخند مصنوعی تحویلش دادمو گفتم:

_ما میخواییم یه اتاق اینجا بگیریم منتظر دوستمون هستیم تشریف بیاره

_متاسفم اما حراست گیر میده بهتره بیرون منتظر دوستتون بمونید

یه قدم به پسره نزدیک شدم تره ای از موهامو دور انگشتم پیچوندمو با چشمایی که خوب میتونستم خمارش کنم بهش نگاه کردم

_بیرون یکم هوا سرده

ویهان سریع جلو اومد بازومو گرفت به سمت خودش کشوند بعد باهم به سمت در خروج رفتیم پوزخندی زدم به سمتش برگشتم که دیدم از شدت عصبانیت لباشو روی هم فشار میده

_دیدی عصبانی شدی از کوره در رفتی

ویهان_ور میداری طرفو میزاری تو کوره بعد میگی دیدی از کوره در رفتی

دستمو از دستش بیرون کشیدمو خنده بدجنس کوتاهی کردم

ویهان_چه قدر راحت لاس میزنی

_من لاس نمیزنم

ویهان_اره تو لاس نمیزنی روابط عمومیت بالاس

خواستم جوابشو بدم که یه نفر از پشت سر ویهانو صدا زد به خاطرهمین به سمتش برگشتیم یه پسر اتوکشیده تقریبا همسنو سال خود ویهان

_به به پسر ببخشید یکم قوانین اینجا فرق میکنه...از اینورا

ویهان_بهتره یکم قوانینتو تغییر بدی


romangram.com | @romangraam