#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_24

آتیلا_چرا ما خداحافظ داریم اما خداسعدی نداریم؟

_باز زیادی توی دستشویی نشستی؟

آتیلا_از کجا فهمیدی؟

_چون همیشه این فکرهای خوشگلت توی دستشویی به ذهنت میرسه

آتیلا_بگذریم راستی نگفتی سر ماشینت چی اومده؟چرا ماشین گرفتی اومدی؟

پوفی کشیدم و از پشت میز بلند شدم مایکروفرو خاموش کردم و به سمت آتیلا برگشتم و همه ماجرارو براش تعریف کردم که باعث شد آخر سر با حرص پوفی بکشه

آتیلا_تو هم که یکی توی زندگیت اومده که باید حالشو بگیری

_من به اندازه کافی حالشو گرفتم ولی این پسره خیلی پروهه آتیلا...یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی

آتیلا_حالا واقعا شبیه ایان سامرهلدر؟وای خیلی جذابه پس

با حرص بهش نگاه کردم که باعث شد با خنده روشو ازم بگیره و یه دونه گوجه از توی ظرف برداره با لذت بخوره

_فراموشش کن بشین درساتو بخون همایون خان با بدبختی تونست برات انتقالی بگیره

آتیلا_چشم

_همایون خان که باهات تماس نگرفته؟

آتیلا_نه...بعد از اون دفعه دیگه باهاش حرف نزدم

سری به نشونه تایید تکون دادم و ترجیح دادم به حرف آتیلا باور کنم آتیلا در کنار تخس و شیطون بودنش یه دختر احساسی بود که به صورت فجیعی به همایون خان وابسته بود یه طورایی انگار همایونو بابای خودش بدونه بهش عشق میورزید هرچند حق داشت بالاخره وقتی همایون آتیلارو بغل گرفت و تصمیم گرفت که عین من مراقبش باشه آتیلا فقط یه سالش بود اصلا پدرومادرمونو نمیشناخت تنها کسی که مدام دربارش حرف میزد همایون بودو بس اما من همه چیو یادمه...صحنه کشته شدنشون...بلاهایی که سرمون اومد حتی لرزیدن های اون روزم که وقتی صدای جیغ شنیدمو فهمیدم اوضاع بد شده آتیلارو از توی تختش برداشتم رفتم توی کمد قایم شدم مگه اون موقع من چند سالم بود؟همش شش سالم بود همین

به سمت آتیلا برگشتم که با لبخند درحال زدن آبلیمو به گوجه ها بودو به صفحه موبایلش خیره شده بود تمام زندگی من آتیلا بود تنها کسی که از خونوادم برام مونده بود همین خواهر بیست سالمه که نفسهام به نفس ها و لبخندهاش بند بود



عکس شخصیت ها در پیج اینستا گرام زیر:


romangram.com | @romangraam