رمان گناهکاران ابدی

#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_231

چون من اهمیت نمیدم اگه ذهنمو از دست بدم

I’m already cursed

من از قبل نفرین شدم

She’s a fairytale, yeah

اون دختر شاه پریونه، آره

Even though it hurts

هرچند بهم صدمه بزنه

‘Cause I don’t care if I lose my mind

چون من اهمیت نمیدم اگه ذهنمو از دست بدم

I’m already cursed

من از قبل نفرین شدم



چه قدر آهنگش پر از معنی بود مشکوک به سمت ویهان برگشتم که دیدم غرق دنیای خودشو رانندگیشه منم ترجیح دادم به سکوت ویهان ادامه بدم و چیزی نگم

بعضی وقتا تحمل سکوت هم اجباری میشه یه اجبار عجیب یه چیزی از درون تورو میخوره که حرف بزن یه چیزی بگو اما یه حس قوی تر میزنه تو سرت میگه باید لالمونی بگیری...هیس هیچی نگو

گاهی وقتا مجبوری، مجبور به همه چی، مجبور به سر کردن شبهایی که هیچ علاقه ای به صبحشون نداری مجبوری یک لبخند مصنوعی روی لبهات میخ کنی مجبوری جلوی آیینه به جفت چشمات زل بزنی بگی هیس همینکه گفتم حق ندارین ببارین مجبوری بین این مترسک های انسان نما راه بری و باهاشون با تمام بی احترامی ها با احترام حرف بزنی مجبوری به گذروندن، حتی نفس کشیدن

ویهان_اتفاقی که امروز برات افتاد سابقشو داشتی؟

از اینکه سکوت بینمونو شکونده بود چه قدر ممنونش بودم شاید عجیب باشه اما برای اولین بار دلم خواست حرف بزنه تا منم حرف بزنم و اصلا به اتفاقات اخیر و چیزایی که توی ذهنم بود فکر نکنم

_به بوی عطر تلخ حساسم


romangram.com | @romangraam