#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_222

خنده عصبی از روی حرص کردم که باعث شد نیوشا به طرز عجیبی حرص خوردنش بیشتر بشه

_تویی که دنبال تنوعی آخه عزیز من خودت باعث تهوعی...میبینم با این همه تنوع طلبیت هنوزم سینگلی

شاینا_خدایا صبر بده

نیوشا_من خودم خواستم که سینگل بمونم هرکسی لیاقت داشتن منو نداره

بعد با نازو افاده خاصی که همیشه مخلوط حرکاتش بود خم شد و لیوان چاییشو برداشتو مزه مزش کرد

_تو رو دیوار مهربانی هم پس میزنه بعد میگی خودم خواستم تنها باشم؟؟

شاینا_یه بار فقط یه بار نشد ما دور هم بشینیم شما دوتا عین خروس جنگی بهم نپرید

نیوشا_آخه یکی نیست بهش بگه هول نیستم که دنبال هر آدمی باشم هرچند تو این دورو زمونه آدم هم پیدا نمیشه

_اول آدم باش بعد دنبال آدم بگرد جوینده یابنده است

نیوشا خواست جوابمو بده که شاینا سریع دستشو جلوی دهن نیوشا گذاشتو عصبی به هردومون نگاه کرد

شاینا_به خدا یه کلمه دیگه جواب همو بدید از این پنجره خودمو میندازم پایین

نیوشا دست شاینارو از جلوی دهنش برداشتو سعی کردن شاینارو آروم کنه

نیوشا_خیلی خب دختر چته یکم آروم باش

شاینا_بین شماها باشم مگه میشه؟

پوفی کشیدم و رومو از غرغر های نیوشا و شاینا گرفتم تو فکر ویهان بودم که بستمو باز کرده یا نه؟یعنی از صبح تا حالا چند نفر باهاش تماس گرفتن؟حتما حسابی حرص خورده دستم درد نکنه یه ذره هم از کارم پشیمون نیستم پسره احمق

فقط نگران واکنش ارسلان خان بودم که وقتی به گوشش برسه چه واکنشی نشون میده شکرخدا که فعلا ازش خبری نشده میتونه یه نشونه خوب باشه:) هرچند همینم عجیبه چرا باید ارسلان خان منو بابت کاری که کردم توبیخ نکنه؟

شاینا_روز قیامت خدا پشت میزش نشسته نامه اعمال منو نگاه میکنه قیافش غیر قابل حدس زدن میشه و عینکشو یکهو برمیداره یکم چشماشو از شدت خستگی و کسل شدن میماله بعد میگه پاشو بیا بغلم توف تو این زندگی که تو کردی آخه مگه میشه تا این حد زندگی آرومو بی هیجانی داشته باشی توی بیست و چهار ساعت بیست و هشت ساعتش دلت گرفته بوده چرا به شاد بودن تظاهر کردی

لیوان چاییمو توی دستم جا به جا کردم و با لحنی که پر از معنی بود روبه شاینا گفتم:


romangram.com | @romangraam