#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_220
بعد رومو ازش گرفتم به بسته خوراکی توی دستم نگاه کردم بازش کردم یه بسته کیک یه دونه آبمیوه سیب موز داخلش بود همراهه دوتا خرما و دو تا انجیر
_من انجیر خشک خیلی دوست دارم
سپنتا_برعکس من آب انجیر دوست دارم
_واقعا چرا انجیرو خشک میکنید بعد انجیر خشکو خیس میکنید ناراحتی چیزی دارید؟
سپنتا_اینو برو از تولید کننده هاش بپرس نه منی که مثل خودت مصرف کنندم
تک خنده ای کردمو دیگه توجهمو به مراسمو آدمایی که برای سخن رانی میومدن دادم فقط توی اون لحظه خدا میدونست چه قدر از حضورم توی اون مراسم و حضور سپنتا کنار دستم خوشخال بودم:)
✨آنیدا✨
استوری بعدیو رد کردم که یکهو استوری نیوشا باز شد ای بابا باز این دختره استوری گذاشت اه
استوریش از یه ویلای توی شمال بود که خیلیم بزرگو باکلاس بود پوزخندی زدم و زیرش نوشتم
"یه جوری دور ویلا میچرخی فیلم میگیری لوکیشین میزنی که قشنگ معلومه خودتم باورت نشده که یه همچین جایی هستی"
پیامو براش ارسال زدم و اینستارو بستم موبایلمو روی میز رها کردم همون لحظه در اتاق باز شد و شاینا وارد اتاق شد
شاینا_دختر این چه کاری بود کردی؟نیوشای بدبخت از صبح جواب هزار نفرو داده
بعد خندید
_بالاخره باید جواب پرویی های بعضیارو داد
شاینا_دعوای بین تو و ویهان چه ربطی به اون بدبخت داره؟
_بالاخره اونم داره چوب یکی از کاراشو میخوره
بعد چشمکی بهش زدمو بلند شدم از چایی ساز داخل اتاقم براش چایی ریختمو کنارش نشستم
romangram.com | @romangraam