#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_215
شهاب_خواستم کمی سر به سرت بذارم دلم برات تنگ شده بود شمارتو از شروین گرفتم
با لحنی که اعتماد به سقفم موج میزد گفتم:
_من یه دختر سیرت پاکیم که توی ظاهرمم هست هرکس باهام همکلام میشه نمیتونه ازم دل بکنه فورا دلش برام تنگ میشه بهت حق میدم
شهاب با لحن بامزه ای حرفمو تایید کردو گفت:
شهاب_البته خیلیم متواضعی...بگذریم چی کار میکنی کجایی؟
_دانشگاهم یه ساعت دیگه یه مراسم هست منم به صورت ویژه دعوت شدم
شهاب_اوهوک چه باحال سپنتا هم همراهته؟بالاخره هم رشته هم هستین
با به یاد افتادن ماجرای سپنتا که هیچ خبری ازش نداشتم و حتی نمیدونستم پنچر کردن لاستیکای ماشینش جواب داده یا نه غم عجیبی توی دلم نشست این رفتار حتی توی صدامم موج زد
_نه...کار داشت گفت نمیاد میره
شهاب_کجا کار داره؟
_من چه میدونم
شهاب_یعنی حتی کنجکاو نشدی که کجا میره؟
_مگه تو سپنتارو نمیشناسی خیلی لجبازو توداره درضمن به من چه کجا میره چه غلطی میکنه
شهاب_این جمله آخرتو نمیگفتی بهت شک میکردم چون لحنت یه جوری شد انگار دلت میخواست اونم باشه
کمی هول کردم دستی به موهای بیرون زده جلوی مقنعم کشیدمو گفتم:
_نه بابا چرا باید دلم بخواد تو هم یه چیزیت میشه خب حالا نگفتی چرا زنگ زدی؟
شهاب_هیچی بابا یه تئوری هست که میگه وقتی کسی لباش ترک میخوره یعنی یکی توی خیالش تورو بوسیده منم گفتم هر دختریو که میشناسم بهش زنگ بزنم ببینم کی توی خیالش منو بوسیده جون تو یه طوری لبم ترک برداشته انگار نبوسیده گاز گرفته اونم نه یه گاز معمولی گاز گرفته برای پاره کردن لبم:/
لحنش واقعا حین چرتو پرتایی که بهم میبافت بدجور جدی و بامزه شده بود طوریکه باعث شد تک خنده ای بکنمو سری به نشونه تاسف تکون بدم
romangram.com | @romangraam