#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_135
_منو بذار زمین مرتیکه ولم کن داری چه غلطی میکنی؟
یکهو ویهان منو روی زمین گذاشت اما وایسا ببینم چرا زمین اینطوری شده؟یه جوری انگاری روی یه فلزی چیزی باشم
آروم شوک زده سرمو پایین آوردم دیدم منو توی دیگ گذاشته با خشم بهش نگاه کردم دیگ خیلی بزرگی بود و قطعا نمیتونستم پاهامو باز کنم بیرون بیام به خاطرهمین با خشم خواستم بهش بتوپم که یکهو ضربه ای به دیگ زد که باعث شد دیگ تکون شدیدی بخوره و تعادلم بهم بخوره محکم توی دیگ بیفتم
از شدت درد برخورد شونه ام به لبه دیگ ناله ریزی کردم خواستم بلند بشم که کلی برنج روی سرم از آسمون نازل شد دوباره جیغی کشیدمو دستامو روی سرم گرفتم
ویهان_ادب کردن دخترایی مثل تو به این سادگیا که نیست باید نقشه های احمقانه بکشی مثل همین
بعد به سمت سر قابلمه که کنار دستم بود رفت برشداشت خواست روی قابلمه بذاره که مانعش شدم خواستم بلند بشم دوباره ضربه ای به دیگ زد که باعث شد دیگ تکون بدی بخوره و توی برنج ها بیفتم همون لحظه سر قابلمرو گذاشت ضربه ای به سر قابلمه زدم که تکون نخورد با شنیدن صدای سفت کردن یه اهرم چشمام گرد شد
ویهان_حالا وقتی بردنت روی گاز گذاشتنت میفهمی که کی توی سوزوندن اون یکی قهار تره مالفیسنت
ضربه ای به سر دیگ زدم و با صدای بلندی از شدت خشم داد زدم
_این مسخره بازیو تموم کن این سر لعنتیو بردار
ویهان_ببخشید اون زیری صدات نمیاد گوشت قربونی که نباید حرف بزنه پس سعی کن مودب باشی آروم بگیری از خدا بابت گناهانت طلب بخشش کنی چون چند دقیقه دیگه میان میبرنت زنده زنده میپزنت اینطوری شاید آتیش جهنمو هم زودتر حس کردی براش اماده شدی
بعد با لحنی که خوب تونست حرصمو در بیاره نزدیک تر اومدو ادامه داد:
ویهان_خوش بگذره عزیزم
بعد خنده مسخره ای کردو رفت با چشمای گرد شده به اوضاعم نگاه کردم باورم نمیشد توی یه دیگ بزرگ که ده نفر دیگه هم میتونست کنارم جا بگیره گیر افتادم حتی از اینکه به این راحتی توی دیگ گیر افتاده بودم باورم نمیشد
از شدت خشم مشتی به برنج های اطرافم زدمو پرت کردم که به دیواره دیگ برخوردو نصفش به سمت خودم برگشت
_ای لعنت بهت از اینجا بیرون بیام زنده زنده پوستتو میکنـــــــــــــــــــــــــــم
دستی به قفسه سینم کشیدمو نفس نفس زدم از کناره های سره قابلمه کمی اکسیژن وارد میشد اما اونقدری نبود که کفاف دختریو بده که ناراحتی تنفسی داره
ناخواسته کمی خودمو بالاتر اوردم دماغمو نزدیک لبه دیگ کردمو تند تند نفس کشیدم
_کمـــــــــــک...کســــــــــــی اونجـــــــــا نیســــــــــــت؟
romangram.com | @romangraam