#غرور_شیشه_ای_پارت_78

-مردها رو نمیشه اصلا شناخت از روی ظاهرشون در مورد اونا نظر داد تا وقتی که با اونا زندگی نکنی نمی فهمی چه موجوداتی هستند

-شما از کجا این قدر با اطمینان در مورد آقایون قضاوت می کنید ؟ و چرا این قدر بدبینانه ؟

-من بدبین نیستم بلکه با دید روشن اینها رو گفتم

-ولی من می گم شما اشتباه می کنید و من این رو به شما ثابت می کنم

سودابه گفت :می شه خواهش کنم با این حرف هاتون شادی امشب رو خراب نکنید . همیشه همین طوره بوده لحظه های خوشی من زود به ناراحتی ختم شده

-اما اگر یادتون باشه گفتم که باهاتون کار دارم

-شما چه کاری می تونید با من داشته باشید ؟

افشین که ترس را در چهره او دید ارام گفت :خب می خوام بدونم

-چه چیزی رو می خواهید بدونید ؟

-همون ماجرایی رو که به خواستگاراتون گفتید و اونا رو دچار تردید کردید؟ همون جریانی که پدرت ون از اون به عنوان شکست در زندگیتون نام برده بود .همون ماجرای که همیشه پریشونت کرده و برق نگاهت رو گرفته ؟

-هیچ موضوعی نبوده که قابل شنیدن باشه . من فقط به اونا گفتم که پدر و مادرم مستخدم هستند

افشین گفت :مطمئن هستی که داری راستشو میگی ؟؟

romangram.com | @romangram_com