#قرار_ما_انتقام_بود_نه_عشق__پارت_93
داداش:طن.....طناز خودتی کجایی تو؟ دیگه نتونستم خودمو کنترل و گریم گرفت
داداش:الهی فدات شم خوشگلم گریه نکن فقط بگو کجایی؟ گریه نکن دیگه دلم میگیره هاااا جون طاها گریه نکن کجایی؟
بگو بیام پیشت
طناز: نمیتونم اجازه ندارم که دیدم اراد از حموم در ومد اشاره کرد بزارم رو اسپیکر با شنیدن صدای طاها اول تعجب
کرد ولی بعد اشو به پوزخند داد
طاها:طناز ابجی بگو کجایی بیام پیشت ؟یعنی چی اجازه نداره نداری؟مامان میگه رفتی مسافرت ولی این شماره تهرانه
بگو بیام هر کی اجازه نده گردنشو میشکونم با این حرؾ طاها اراد عصبی شد و گوشی ازم گرفت
اراد:من نمیزارم مثلا میخوای چه ؼلطی بکنی؟
طاها:تو.......تو کی هستی؟ خواهر من پیش تو چیکار میکنه؟
اراد:همه کاره ی ابجیتم حتی جونشم دست منه طاها داد زد
طاها:خفه شو مرتیکه بگو خواهر من اون جا چیکار میکنه ؟مردی اسمتو بگو؟
اراد:تو فک میکنی چطوری ازاد شدی؟خواهرت به جای پول برداشتم یعنی خواهرتو خریدم منم تهرانیم اراد تهرانی
طاها:میکشمت اراد مگه تو مرد نیستی زورت به یه دختر رسیده مگه تو مسلمون نیستی؟
اراد:هووی پیاده شو با هم بریم الان خواهرت زن منه زن شرعی منه
romangram.com | @romangram_com