#قرار_ما_انتقام_بود_نه_عشق__پارت_185
ستاره:خب بابا اراد شما باید بیشتر مواظب مامان کوچولو باشید خیلی ضعیؾ هر چی ؼذای مقوی هست باید بخوردش بدی
شما هم دیگه خجالت بزار کنار مامان کوچولو اراد با ذوق گفت
اراد:جنسیتش چیه؟ ستاره خندید و گفت
ستاره:هنوز دوماه مونده تا مشخص شه اراد بادش خالی شد
ستاره:خب بلند شین برین منم به بقیه مریضام برسم منو اراد بلند شدیم که اراد گفت
اراد:به منصور زنگ بزن شب بیاین خونه ما یه جشن کوچیک به این مناسبت بگیریم
ستاره:دستت درد نکنه بهش میگم در ضمن نزار زیاد سر پا باشه این چند ماه خطرناکه زیاد سرپاوایسه
اراد:باشه حواسم هست دستتون دردنکنه خدانگهدار تا ماشین من واراد با هم حرؾ نزیدم یعنی من کلا تو شک بودم یه بچه
،یه بچه از جنس و خون اراد ته دلم قند شد که دیدم اراد دستمو گرفت و زیر دستش رو دنده گذاشت
اراد:تو که ناراحت نیستی از این موضوع به قیافه نگران اراد نگاه کردم من ناراحت نبودم بلکه خوش حال هم بودم
طناز: معلومه که نیستم مگه ادم از این موضوع ناراحت میشه که اراد سرخوش خندید و دستمو بوسید و باز به جلد
شیطونش رفت وگفت
اراد:من دلم شیطنت میخواد
طناز:اِ اراد که دیدم قهقهش رفت بالا
romangram.com | @romangram_com