#عشق_تلخ_پارت_47

ـ اِ نه...میخواستم بگم بلاخره امیرعلی اومد خاستگاریم...

امیرعلی دوسته 5 ساله اش بود.جیغی از خوشحالی زدم و گفتم مبارکت باشه گلم...پس عروسی افتادیم دیگه..

ـ خب همینو خواستم بپرسم..هفته ی دیگه عقد و عروسیمون باهمه.دعوتت کنم میای..؟

اگه میگفتم نه دلش میشکست بعدشم چهلمِ پرژه گذشت پس مشکلی نداشتم: بله میام...

*****


romangram.com | @romangram_com