#عشق_تلخ_پارت_45
آروم تر زیر لب گفت: بعدشم که معلومه...
نمیدونم چرا ولی دوست داشتم بهش کمک کنم...بلاخره هرچی که بود یه زمانی عشق پرژه بوده...
بعد از مدتی سکوت گفت: ترانه...اون میخواسته جای منو تو براش پرکنی...مطمئنم عاشقت بوده..حتی اگه اولش نبوده بعد شده..پرژه بلد نبود نقش بازی کنه..هرچی که میگفت صداقت بود...
اینارو خوب میدونستم...پرژه اگه منو واسه ی تفریحش میخواست خیلی راحت میتونست زنم کنه..واسش کاری نداشت.حقشم بود.اما میگفت من هفته ی دیگه میمیرم پس چرا باید تورو بیچاره کنم؟
صدای زنگ گوشیم بلند شد:بله؟
romangram.com | @romangram_com