#عشق_تلخ_پارت_42

ـ تو شرکت حسابدار میخواستی ؟

چند لحظه بهم زل زد و گفت:فکرشم نکن..

ـ ااا بابا..چرا خب؟

ما اینو اصلا نمیشناسیم..اونوقت تو ازم میخوای کل حساب کتابای چند میلیاردی شرکتموبدم دستش؟

ـ بهش اعتماد دارم بابا..بخدا نیازمنده..کمکش کنیم ثواب داره..


romangram.com | @romangram_com