رمان انتخاب دوم

#انتخاب_دوم_پارت_90

-داري فيلم مياي نه؟
از درد سرخ شده بود.کتفشو فشار ميداد
-وحيد داري فيلم مياي ميدونم.من نميام کمکت.بهتره تمومش کني
کبود شده بود.اين نميتونست فيلم باشه.
با ترس رفتم سمتش.منتظر بودم بهم بپره اما مچاله شده بود
-وحيد...وحيدي چي شد؟
فقط با صداي دورگه گفت:در رفته
-هيييي
هول کردم.دور خودم ميچرخيدم
-زنگ بزنم آمبولانس
دادزد-برو سوييچو بردار بريم دارم ميميرم از درد...بُدوووووو
سريع مانتومو پوشيدمو شال سرم کردم.اومدم کمکش کنم نزاشت.کله شق
خودش به سختي بلند شد.
سوار ماشينم شديم.حالا نه که رانندگيم خيلي خوبه هولم کنم ديگه نور علي نوره.دنده عقب گرفتم صاف رفتيم تو ستون پارکينگ.از تکون ماشين يه داد کشيد.آخه کمربند نبسته بودو تکون سختي خوردش.حسابي دستپاچه بودم
اومدم برم جلو رفتم تو ديوار.
وحيد-چرا به درو ديوار ميکوبي؟رانندگي مگه بلد نيستيييييي؟
-هول کردم خب...داد نزن
دندوناشو فقط به هم فشار ميداد.

romangram.com | @romangram_com