#انتخاب_دوم_پارت_88
چونه ام لرزيد.کي ميخواست بدبختي هام تموم شه؟
دستمو جلوي دهنم گرفتم صدام بيدارش نکنه
اما از اتاق بيرون اومد.لامصب خيلي گوشاش تيزه
باديدن من اخماش رفت توهم.آباژور روشن بود.عادت نداشتم تو تاريکي بخوابم
روبه روم ايستادو گفت:چيشده؟
دستي به صورتم کشيدمو گفتم:هيچي خواب بد ديدم
روکاناپه نشستو با همون اخم گفت:کلا نميذاري بخوابم نه؟
-حالا نه که هميشه خوابت خوبه؟هي منت بذار...من چيکار کنم خوابت سبکه؟
بازومو گرفت کشيد سمت خودش حرف بزنه آخي گفتم.
نگاهش جلب شد به بازوم.کمي دقت کردوگفت:اين چيه؟
بازومو به زور از دستش کشيدمو گفتم:هيچي...به تو مربوط نميشه
عصباني تر شد
وحيد-بلاخره حرف ميزني يا نه يلدا؟ساعت 12 نصفه شب با اون قيافه و لباس خونگي جلوم سبز ميشي،ميگي خونه ام تعميرات لازم داره،بعدم ميام ميبينم رو بازوت جاي انگشت کبود شده...حرف ميزني يا يه جور ديگه باهات برخورد کنم؟
باحرص رومو گردوندمو گفتم:چيه؟تو که غيرت نداشتي!...منکه عزيزت نيستم،سرت به جايي خورده؟
دادزد-کسي اومد تو اون خونه ي کوفتي؟
قلبم ريخت از دادش.سعي کردم توچشماش نگاه کنم اما نشد.
آروم گفتم:تا آخر هفته تحمل کن بعدش ميرم
وحيد-صبرکن ببينم نکنه باکسي رابطه داري؟اين جاي دست يه مرده
romangram.com | @romangram_com