#انتخاب_دوم_پارت_80
منوگذاشت رو برانکارد.اگه بگم نميخواستم ولش کنم دروغ نگفتم.تازه دردم بيشتر شد.
ولي خيلي ضايع بود.فقط تونستم بيفتم به جون لبم.
دکتر که اومد بعد معاينه و اينکه چي خوردي چي نخوردي گفت:سابقه هم داشته اين درد؟
وحيد به جاي من گفت:آره چند هفته پيش.خونريزي معده کرده بود
دکتر سر تکون دادو گفت:کسي که خونريزي معده داشته غذاي فست فود ميخوره؟
منم سرمو پايين انداخم.ضايع شده بودم ديگه چي ميگفتم!
دکتر-به احتمال زياد مسموميت غذاييه...يه سرم شست و شومعده و يه سرم ويتامين...خانوم صميمي لطفا بهشون تزريق کنيد
با پرستارش بود
اين خانوم صميمي که مثل اسمش خيلي زود صميمي ميشد تو کف هيکل وحيد بود و براي من سرم ميزد
با حرص گفتم:خانوم احيانا دست من اينجاست نه تو صورت اون آقا
صميمي با لبخند سرشو پايين انداخت.وحيدم دستاشو کرده بود تو جيبش و خونسرد نگاه ميکرد
دختره سرم و چپرچلاق زدو رفت.
-حالا بخاطر جنابالي سقط ميشم با اين سرم که معلوم نيست تو رگم زده يا نه
چشماش ميخنديد اما لباش نه.
وحيد-به من چه ربطي داره اونوقت؟
-اگه يکم درست بگردي بد نيست
کمي به سمتم خم شدوگفت:خوبه خودت ميدوني چرا با اين لباسام
-هرچي.
romangram.com | @romangram_com