#انتخاب_دوم_پارت_51

اومد با لبو لوچه ي آويزون حرف بزنه که نگاش تو صورتم موند.نسيمم رسيد روبه روم و سلام آرومي گفت.
-سلام عزيزم
ومثل هميشه بغلش کردم بوسيدم.
فريد نگاه بدي به وحيد انداختو رو به من گفت:صورتت براي چي کبوده؟
باخونسردي گفتم:توخيابون زمين خوردم...چرا واستادين بياين تو ديگه
فريد بانگاهي که يعني خر خودتي ازکنارم گذشت
فرشادو از تو بغل نسيم بيرون کشيدموگفتم:بده ببينم اين آقا کوچولورو
نسيم-ميخواستم زودتر بيام...فريد کار داشت
نگاهم به نگاه خيره ي وحيد رو نسيم بودو زير لب گفتم:کاري نبود...خوش اومدي
آه آرومي کشيدو از کنارم گذشت.فرشادو بعد کلي ماچ تو بغل نيلو ول دادمورفتم چايي ريختم
فريد با اخم بر نداشت.اوووف...حالا کي ميخواست اينوتوجيح کنه
همه کله هاشون در حال جنبش بود، انگار واقعا به قول نيلو گالريه
طولي نکشيد که حميدو ستاره ام اومدن.
بعد از پذيرايي ماهواره ارو روشن کردمو گذاشتم رو آهنگاي ضبط شده بخونه
ميوه رو که کلي سرچيدنش سليقه به خرج دادم رو ميز وسط گذاشتم.
ستاره بلند شده بودوتابلوهامو نگاه ميکرد.
صداي مسعود امامي تو سکوت چند دقيقه اي همه بلند شد
مسعود امامي-من عاااااشق...يلداي اين خونه اممممم

romangram.com | @romangram_com