#انتخاب_دوم_پارت_164
من اما زبونم شده بود يه تيکه گوشت وتوحلقم سنگيني ميکرد.
به زور باشه اي گفتم.بچه ها باسروصدااومدن.
مامان-مهمون داري؟
-نيلوفراينان
مامان-آهان باشه عزيزم باز زنگ ميزنم
-ممنون...به همه سلام برسونين
مامان-خداحافظ
همينکه داشتم قطع ميکردم نيلو از گردنم آويزون شدو ماچ بارونم کرد.ستاره فقط همراهشون نبود
-سلام
نيلو-سلام زشت خانوم
نسيمم گونه امو بوسيدوزير لب سلامي گفت.
مهسا-چطوري جيگر؟چرا اينقدر بهم ريخته اي؟کي بود ميحرفيدي باهاش؟
پوزخندي زدمو گفتم:مامان وحيد بود...
هرسه نگاهي بهم کردن
-ستاره کجاست؟
مهسا-نتونست بياد...بايد بچه اشو ميبرد مهد ثبت نام کنه...کلي عذر خواهي کرد
-عيب نداره...برم چايي دم کنم
نسيم مانتوشو در آووردوگفت:بشين من دم ميکنم
romangram.com | @romangram_com