#انتخاب_دوم_پارت_137
-بهتره غلط زيادي نکني...بي کسو کار نشدم هنوز
باجهش بلندي سمتم اومد منم باجيغ رفتم سمت مبلا...پام گير کرد به لبه ي فرشو تلپ افتادم رو کاناپه
-آآآآآآآآآييييييي
دويد سمتمو نگران گفت:چي شد يلدا؟
-واي وحيد کمرم ترکيد...
دستپاچه شده بود.نگران بچه اش بود نه من...والا روزي 4 5 بار منو اين ور اونور پرت ميکرد
وحيد-صاف بشين...ببين اگه درد داري بريم بيمارستان
دردم نگرفته بود اصلا، داشتم پياز داغشو زياد ميکردم.اما لعنتي هيچوقت اينقدر نگرانم نشده بود.گريه ام گرفت.بهت زده نگام ميکرد
وحيد-پاشو بريم دکتر
جيغ زدم-نميام...اگه به خاطر بچه نبود سَقَطَم ميشدم عين خيالت نبود
وبا مشت آروم زدم رو شکمم.
همونجور نگام ميکرد.باهمون گريه بلند شدم و رفتم اتاق خواب.يه راست حموم
نکنه بچه ام بميره؟فردابرم دکترزنان حتما...اگه تا الان زنده باشه معلوم ميشه مثل ننه اش سگ جونه
از حموم که بيرون اومدم ديدم لبه ي تخت نشسته سيگار ميکشه.
بااون حوله ي سفيد کوتاه جلوش بودم.اِسکن وار نگاه کردو يه پک به سيگارش زد.
-چمدونم کجاست؟
سري تکون داد و از اتاق بيرون رفت.
گفتم حتما بايد خودم باز يرم بيارمش که سوييچوبرداشت و رفت بيرون
romangram.com | @romangram_com