#انتخاب_دوم_پارت_135

با اکراه بلند شدموبرگه رو امضا کردم.وحيدم باقيافه ي برزخي امضا کرد
وووي...بريم خونه از دم قسط ميکشتم
همينکه امضا کرد بازومو کشوند بريم بيرون.اي باباميخواستم به سرگرد نشون بدما...
فريد با يه اخم مصلحتي گفت:شما برو ميارمش
وحيد-لازم نکرده
فريد-گفتم ميارمش
وحيدم اون دست سالمشو کرد باز تو موهاشو راهشو کشيد رفت
زرينم رفت و منو وحيد سوار تاکسي شديم
با همون اخم گفت:چرا اذيت ميکني آخه دختر
-در برابر اذيت کردناي اون هيچي نيست
آهي کشيدوگفت:پا رو دمش نذاري بهت گير نميده
اي واي اينم فهميده بود کِرم از منه
رومو کردم اون ور،ديگه ادامه نداد
وقتي رسيديم ديگه پياده نشدو گفت:هرمشکلي بود زنگ بزن...دهن به دهنش نذاريلدا
-خيله خب
فريد-خداحافظ
-خداحافظ
همينکه رفت دلشوره گرفتم.درو آروم با کليدم باز کردم و رفتم تو...صدايي نميومد.

romangram.com | @romangram_com