#انتخاب_دوم_پارت_10
دندونامو روي هم فشار دادمو سعي کردم بخوابم
اونقدر خسته بودم که زود خوابيدم
با تکونهاي تخت بيدار شدم
از اتاق بيرون رفت...
کمي صورتمو با دست ماليدم،نگام به ساعت افتاد که 2 رو نشون مي داد
هميشه همين بود،وقتي خوابش نمي برد منم نمي تونستم بخوابم بسکه خوابم سبک بود
بلند شدمو به پذيرايي رفتم تا يکم آب بخورم
روي مبل روبه شومينه نشسته بودو سيگار مي کشيد
لعنت به تو وحيد
دندونامو به هم فشردمو گفتم:من به درک،ريه ات داغون شد بسکه اين کوفتي رو دود کردي
جوابي ندادو همچنان پک عميق زد
کمي آب خوردموآرنجامو زدم رو اپن و با حرص گفتم:چيه استرس داري؟
جوابي نداد
-برو دم پنجره بکش خونه بوي سيگار گرفت بسکه از شب تا صبح سيگار ميکشي
يه دفعه از کوره در رفتو داد زد:برو تو اتاق درم ببند
-نمي خوام برم،مي دوني از سيگار بدم مياد همش دود کن
وحيد-مگه دل بخواه توإ؟برو حوصله ي بحث ندارم يلدا
-آره خوب مغزت درگير چيز ديگه ايه
romangram.com | @romangram_com