#الهه_غم
#الهه_غم_پارت_50
-برم چه غلطی بکنم؟
-شاید از خر شیطون پایین اومده باشه می گم چند روز پیش دیده بودمش ازم پرسید خبر تو رو دارم.
-حتما می خواست بفهمه که از شرم خلاص شده یا نه.
-اصلا به من چه هر کاری دوست داری انجام بده.
چند دقیقه بینمون سکوت بر قرار شد رو کردم به سارا.
-سارا الان کار رو چی کنم؟
-چرا به من می گی مگه وقتی بهت می گم چی کار کن به حرفم گوش می دی.
-آجی جونم.
-خر نمی شم.
-عقشششم.
-از دست تو.
نیشمو براش باز کردم که پس گردنی خوردم.
-آخ دردم اومد.
-حقته.
پشت چشم براش اومدم که سارا گفت:
-بلند شو بریم.
-کجا؟
-بیرون اینجا نشستن چیزی رو عوض نمی کنه.
-اوکی برم آماده شم.
زودی رفتم تو اتاق لباس پوشیدم یکم آرایش کردم
با هم رفتیم بیرون یکم خیابون گردی کردیم از هم جدا شدیم
صدای تلفنم بلند شد دیدم فرزینه.
-بله؟
-کجایی؟
-به تو چه.
-زر نزن می گم کجایی؟
اخمام تو هم رفت.
-برو باو.
گرفتم قطع کردم بیشعور به من می گه زر نزن احمق
romangram.com | @romangraam