#اجبار_اختیاری_اختیار_اجباری__پارت_22
-منم دلیل خودمو داشتم.
ساکت شدیم که یهو باهم گفتیم:
-دلیل شما چیه؟
-دلیل تو چیه؟
با تعجب بهش نگاه کردم نگاهش یخی بود، اما به من بود؛ پس یعنی اونم تعجب کرده.با خودم گفتم بهتره جوابشو بدم اما باز هم هم زمان شد:
-بخاطربابام!
-بخاطر پسرم!
سرفه مصلحتی کردم که جلو خندم رو بگیرم؛همیشه وقتی حرفام با یکی دیگه هم زمان می شد خندم می گرفت! نمی دونم چرا؟با صداش به خودم اومدم:
-در هرصورت ما هردو دلیلی داشتیم که باعث می شد قبول کنیم؛ اما ،من دلیل دیگه ای هم داشتم!لازم نمی بینم بهت بگم ولی بدونِ اینکه خبرداشته باشی باعث نجاتم شدی ؛واس همین طرز لباس پوشیدن امروزتو نادیده می گیرم!این از معدود دفعاتیه که گذشت می کنم.کسی که اسمش تو شناسنامه من می ره باید سنگین و با وقار باشه!
آروم گفتم:
-همینی که هست ،می خوای بخواه!نمی خوای هم مجبوری بخوای!
-حرفتو نشنیده می گیرم.
romangram.com | @romangram_com