#اغوا_شده_پارت_5


یگانه: نمیدونم ......اگر مرده باشه خونش گردن ما میوفته

سپهر: ولی ........مامان بهوش بیاد دوباره میخواد تهدیدمون کنه

کاموس به آرومی کلتش رو لمس کرد نمیخواست بروز بده که بهوشه

یگانه : الان نمیدونم دقیقا باید چیکار کنیم پسرم.......(با حالت تشویش و استرس تو هال قدم میزد )

به سمت مرد رفت ،خواست بلندش کنه، که کاموس به طرفش چرخید

کاموس: اگر دست از پا خطا کنین کشته میشید ،تا صبح صبر کنید من میرم

یگانه تا صبح پسرش رو تو آغوشش نگه داشته بود و گوشه هال کز کرده بود، تا کاموس بهش آسیبی وارد نکنه

صدای در خونه استرس رو تو صورت یگانه بیشتر کرد، کاموس از پنجره به بیرون نگاهی انداخت

محمود و چندتا مامور دیگه داشتن از مردم عادی سوال میپرسیدن

کاموس: هی(صداش رو پایین آورد) .....پسر......برو درو باز کن .....فقط حواست باشه اگر دست از پا خطا کنی مادرت رو میکشم

سپهر: باشه فقط به مادرم کاری نداشته باش

سعی کرد به خودش مسلط باشه و به آرومی به سمت در رفت ،دستش رو دستگیره قرار داد ولی برگشت سمت مادرش که تو حلقه دستهای مرد اسیر شده بود

ناصر: سپهر........یگانه خانم ،خونه نیستین؟

سپهر: سلام اقا ناصر

ناصر: سلام خوبی پسرم؟ مادرت خونه نیست ؟

romangram.com | @romangram_com