#اغوا_شده_پارت_34


سپهر: نه من اینو نمیگم ولی نمیخوام بابامم کاری کنه که من از مادرم جدا شم ،برای همین.....

کاموس: چی چرا ساکت شدی؟

سپهر :بابام به مادرم گفته...... زن دومش بشه

کاموس: مادرت چی گفته !

یگانه:گفتم نه

کاموس: چرا !

یگانه :اولا که به شما ربطی نداره، دوما من انقدر خوار نشدم که با مردی زندگی کنم که منو یه بار طلاق داد. از نظر من اون یه ابلیس صفته

کاموس: شاید پشیمونه

یگانه: هه آره حتما .....هر کسی شما مردا رو نشناسه یه زن مطلقه بهتر از هرکسی میدونه

کاموس: همه آدما شبیه هم میستن که داری قضاوت میکنی

یگانه: نمیخوام بحث کنم نمیخوامم کسی برای زندگی من تصمیم بگیره .زمانی که حس کنم میتونم کسیو دوست داشته باشم...... ازدواج میکنم. تا اون موقع برای زندگی من تصمیم نگیرید.

کاموس: این برای خودت بهتره.... پسرت عاقل تر از خودته ،انگار دارم با یه دختر بچه بحث میکنم

یگانه: این چیزی نیست که به تو مربوط باشه ....مگه خودت ازدواج کردی ،چشمات رو باز کردی بقیه رو قربانی خواستت کردی که الان برای من شدی کاسه داغتر از آش

کاموس: چرا حالا داغ میکنی مگه من چی گفتم؟

یگانه: نمیخوام هیچی بشنوم....... خیلی ممنون از کیکی که پختی

romangram.com | @romangram_com