#اغوا_شده_پارت_27


کاموس: پس میگی چه غلطی کنیم

یگانه: اول از همه ادبت و نگه دار ،دوم اینکه ما یه انباری تو زیر زمین داریم ،اونجا فکر کنم بتونی قاییم بشی

کاموس:از کجا بدونم که گولم نمیزنی و لوم نمیدی

سپهر:کار سختی نیت من بیرون بودم میتونستم بهشون بگم

کاموس: مادرت و میکشتم

یگانه: شاید اولش فکر میکردم دروغگو قاتلی ولی الان یه حسی درونم بهم میگه اونی نیستی که الان تو موقعیتش قرار گرفتی

کاموس ساکت به دو نفر خیره شده بود و نمیتونست حرکت کنه

کاموس: یه اتفاق بود ،فقط هلش دادم

یگانه:چی.......کیو میگی؟

کاموس: همسرم......همون کسی که با چشماش جادوم کرد

یگانه: فوت شده؟

کاموس:اره ......درجا ضربه مغزی شد

یگانه :متاسفم

کاموس:تقصیر من نبود ،من نمیخواستم اینطوری بشه باور کن ......بهشون گفتم ،باورم نکردن .نخواستن که باور کنن ......یعنی میدونی محمود صحنه سازی کرد .من فرار کردم اونجوری برنامه ریزی کرد که قتل بنطر برسه

یگانه: دخترت چیشد؟

romangram.com | @romangram_com