#اغوا_شده_پارت_21
یگانه: چرا دقیقا نمیگی چیکار کردی که فراری؟
کاموس: این مدل حرف زدنت خیلی شبیهشه
یگانه: شبیه کی! چرا انقدر تکرار میکنی .....میمیری درست حرف بزنی؟
کاموس: خیلی قشنگ حرف میزنی، میدونستی؟
یگانه: نکنه انتظار داری با یه روانی که قصد جونمون رو کرده خوب برخورد کنم.....ای وای ببخشید مهمون عزیزم ،یادم رفت ازتون پذیرایی کنم . احیانا زهر مار میل میکنید یا خورشت کوفت!
کاموس: خیلی با مزه ای
یگانه: اه ...همتون شبیه به همید ،فقط انتظار دارید اونم یه طرفه
کاموس: تو دلت پرتره انگار
یگانه: معلومه که پره،میخوام بدونم خودت توهم جای من بودی با کلی آرزو زن یه آدمی میشدی که الکی بهت ابراز علاقه کرده و گولت زده،چه حسی پیدا میکنی!.........وقتی چندین سال زنشی جوونیت رو تو خونه اش گذاشتی ،حتی زیر دست مادرش هر کاری که گفته کردی ولی رهات میکنه،چه حالی بهت دست میده....وقتی سالهای زیاد در انتظار داشتن یه بچه که بهت امید بده 12 بار جنین مرده بدنیا بیاری ،چی میشی؟ به من بگو چی ازت میمونه .......که از من انتظار داری حالم خوب باشه.....................توم یه مردی لنگه همه مردا
کاموس: آروم باش......من نمیخواستم که گذشته رو به یاد بیاری، حالا گذشته از اینکه حالت خیلی بده .....چند سالگی ازدواج کردی؟
یگانه: 14سالم بود
کاموس: واقعا دوازده بار بچه مرده بدنیا اوردی؟
یگانه: یعنی الان تو اصل قضیه رو ول کردی چسبیدی به فرع؟! وای خدای من ،من دارم با کی مثلا درد و دل میکنم
کاموس: ولش کن .......میخواستم یکم بهتر بشی
یگانه: هر هر خندیدم ،باید برم از خدا بپرسم واقعا هدفش از آفریدن موجودی به نام مرد چی بوده....با این هوشتون چطور مملکت رو میچرخونید ؟
romangram.com | @romangram_com