#اغوا_شده_پارت_17


یگانه: سپهر برو تو اتاقت

سپهر : یعنی چی! اینجا چه خبره؟

یگانه: بهت گفتم سریعتر برو تو اتاقت

کاموس: آره برو یه وقت متوجه نشی مادرت کارش و حرفه اش چیه

سپهر: درسته بچه ام ولی بهتره متوجه حرف زدنتون باشید ،دارید با مادر من حرف میزنید

یگانه به کمک صندلی بلند شد و به پسرش و کاموس خیره شد ،انگار کاموس تو این دنیا نبود و با اونا صحبت نمیکرد ،سپهر به سمت مادرش برگشت و کمکش کرد رو صندلی بشینه

یگانه: آقای مثلا محترم فکرکنم همسرتون رو با من اشتباه گرفتین، نه؟

کاموس بدون کوچیکترین حرفی به سمت دستشویی میره ،سپهر نزدیک مادرش شد

سپهر: مامان....(با صدایی آروم به حرفش ادامه داد) بهتر نیست یه جوری به پلیس خبر بدیم؟ فکر کنم از نظر ذهنی خله ،مرده!

یگانه: نمیدونم.......................راستش... دلم براش میسوزه

سپهر : چی داری میگی ، مامان. این آدم پاک زده به سرش اگر بلایی سرمون بیاره چه کاری از دستمون برمیاد!

یگانه : صبر میکنیم چند روز میره ،شاید واقعا بی گ*ن*ا*ه باشه

سپهرم: میدونم که خودتون هم به حرفتون ایمان ندارید

یگانه: من نمیدونم سپهر، انقدر منو لای منگنه نذار

سپهر: آخه مادر من.....

romangram.com | @romangram_com