#اغوا_شده_پارت_16


کاموس: شاید بوده و من نتونستم خودم رو کنترل کنم

یگانه: چرا اینطوری حرف میزنی،مگه چیشده؟

کاموس: چرا مثل اون حرف میزنی، چرا کلمات همون شب رو دوباره تکرار میکنی؟ ........تو کی هستی!

یگانه: من.....( با استرس زیاد چند قدم به عقب میره ،دستش رو محکم روی اپن نگه میداره) من منم ،تویی که یهو رفتارت عوض میشه

کاموس به حالت تهاجمی به سمت یگانه میره و شونه هاش رو محکم میگیره

کاموس: زود باش بگو اون مرد کی بود؟

یگانه: کدوم مرد؟ .......داری.....درمورد کی حرف میزنی؟

کاموس: همونیکه دیشب باهاش حرف میزدی

یگانه: روانی..........کیو میگی....اصلا میفهمی من کیم! ..........دیوانه شدی نمیفهمی داری چه غلطی میکنی ،ولم کن روانی

کاموس: خفه شو ،وگرنه با دستای خودم خفه ات میکنم . بگو اون مردتیکه کی بود که باهاش دل میدادی قلوه میگرفتی!

یگانه: چرا یهو روانی شدی....آخ ولم کن ،شونم شکست...........بابا تو دیشب تازه به خونه من پناه اوردی ،ولم کن

کاموس شونه یگانه رو بیشتر فشار داد و به یکباره رهاش کرد ،یگانه روی زمین افتاد و از درد زانوش که به سنگ برخورد کرده بود ناله بلندی کرد ،سپهر به حالت دو از راه پله سمت راست وارد هال شد

سپهر: مامان، چیشده ؟ چیکار کردید با مادرم؟

کاموس: تو کی هستی؟ (با حالت تعجب برمیگرده سمت یگانه ) این بچه کیه؟ هه.......... نکنه یکی دیگه رو هم زیر سر داشتی؟

سپهر: چی؟ ....دارید با کی حرف میزنید؟

romangram.com | @romangram_com